مردمی که فریادشان دل سنگ صخره کوه دنا را به خود میلرزاند و چشمانشان از سیل اشک خالی نمیگردد و قلبشان از تپش پراز درد به ستوه آمده است تفسیر چنین حالی را از دل غمناکشان باید پرسید که چقدر این مصیب سخت و جانسوز واندوهگین است.
ولی گاهاً در این فضای تاثر برانگیز عدهای هم هستند که به این زخم کاری نمک میپاشند، وهر دَم با هر علت و دلیلی انگشت اتهام را به روی یک شخص نشانه میرند، گویی آنها قاضی و داور این حادثه هستند و بدنبال مقصران و مجرمان هستند، همانهایی که برای گناهان خود وکیل مدافع اند و برای کردار دیگران قاضی محکمه میشوند، همانهایی که بجای مرهم به دل مغموم بازماندگان دل آنها را پر از آشوب پریشانی میکند.
باید از این دسته از افراد پرسید؛ چطور میشود با نگاه غیر کارشناسی و غیر تخصصی مغرض سقوط شویم و بدون اندیشه و تدبیر متهم را تعریف کنیم؟ چطور میشود که تقدیر را با تقصیر نوشت و بدون استناد به مدارک فوق تشخیص دهیم که علت سقوط چیست؟ و چطور میشود که بدون توجه نکردن به عمق فاجعه خودسرانه با نگاههای سطحی بدون در نظر گرفتن ریشه این حادثه کسی یا کسانی را محکوم کنیم؟
در جامعهای که اخلاق به واسطهی بی حرمتیها، کوته نظریها، قدرنشناسیها، و برخوردهای ناروا سقوط گردد، باید هم در عمق محرومیت خفه شویم و از درد نبود امکانات رفاهی به خود بپیچیم.
متاسفانه فضای بی اخلاقی آنقدر در جامعه ما پررنگ شده است که همگان نمیخواهند بپذیرند که اشکالاتی هم وجود دارد، اشکالاتی که به واسطه عدهای عوام فریب تبدیل به چالشهای اجتماعی شده است، که مطمئنا وجود این چالشها برهم زننده برخوردها و بی حرمتیها و بی احترامی هاست، نگاههای که زیبنده خدمتگذاران مردم نیست.
اگر لحظهای به سخنان گُهربار حضرت آیت الله ملک حسینی در روز مراسم جانباختگان سقوط هواپیمای تهران به یاسوج بیندیشیم، خواهیم فهمید که هیچکس به هیچ وجه و به هیچ دلیلی حاضر به چنین فاجعه انسانی نمیشد و هیچ دلی آنقدر سنگی نیست که تن یک ملت را رخَت عزا بکشاند و هیچ ذهنی آنقدر مخرب نیست که تاثر یک ملت را نشانه برود؛ و مطمئناً عوامل و قصورات این فاجعه انسانی برای همگان اثبات میگردد و در برابر خون آن جاناختگان و خدای آنها باید پاسخگو باشد.
مادامی که شکل نگاه ما در راستای تحقق جایگاه انسانی و انسان دوستی در جامعه مان نباشد و تخریب بیشتر از تقدیر کارایی داشته باشد باید هم قلمها روی بی ویرانی اخلاق یک جامعه قدم بردارند، قلمهای که صاحبانشان نه بخشندگی میشناسند و نه قدرشناسی و تنها تیغیست که از دم گناه کار و بی گناه را گردن میزند. همان قلم بدستانی که گناهشان کمتراز مقصران این حادثه تاریخی نیست پس باید به این اصل مهم هم توجه داشته باشند که خداوند آگاه و بینا بر همه امورات است.
نظر شما